اشعار لیلا کردبچه
اشعار لیلا کردبچه,اشعار لیلا کردبچه,اشعار لیلا کردبچه Pdf,اشعار عاشقانه لیلا کردبچه,اشعار کوتاه لیلا کردبچه,مجموعه اشعار لیلا کردبچه,دانلود اشعار لیلا کردبچه,اشعار زیبای لیلا کردبچه,اشعار جدید لیلا کردبچه,جدیدترین اشعار لیلا کردبچه,تمام اشعار لیلا کردبچه,شعرهای عاشقانه لیلا کردبچه,شعر عاشقانه لیلا کردبچه,شعر عاشقانه از لیلا کردبچه,شعرهای عاشقانه از لیلا کردبچه,اشعار کوتاه لیلا کرد بچه,اشعار کوتاه لیلا کردبچه,شعر کوتاه لیلا کردبچه,شعرهای کوتاه لیلا کردبچه,مجموعه شعرهای لیلا کردبچه,مجموعه شعر لیلا کردبچه,دانلود مجموعه اشعار لیلا کردبچه,مجموعه کامل اشعار لیلا کردبچه,دانلود شعرهای لیلا کردبچه,دانلود کتاب شعر لیلا کردبچه,دانلود رایگان اشعار لیلا کردبچه,شعرهای زیبای لیلا کردبچه,شعر زیبای لیلا کردبچه,شعر جدید لیلا کردبچه,شعر جدید از لیلا کردبچه,شعرهای جدید لیلا کردبچه,جدیدترین شعر لیلا کردبچه,شعر لیلا کردبچه,شعر لیلا کردبچه,شعر از لیلا کردبچه,شعر کوتاه لیلا کردبچه,شعر عاشقانه لیلا کردبچه,بهترین شعر لیلا کردبچه,شعر جدید لیلا کردبچه,شعر نو لیلا کردبچه,شعر کرگدن لیلا کردبچه,شعر پاییز لیلا کردبچه,اشعار لیلا کردبچه,شعر از لیلا کردبچه,شعر باران لیلا کردبچه,شعری از لیلا کردبچه,شعر عاشقانه از لیلا کردبچه,شعر جدید از لیلا کردبچه,شعر کوتاه لیلا کرد بچه,اشعار کوتاه لیلا کردبچه,شعرهای کوتاه لیلا کردبچه,شعرهای عاشقانه لیلا کردبچه,اشعار عاشقانه لیلا کردبچه,شعرهای عاشقانه از لیلا کردبچه,بهترین اشعار لیلا کردبچه,بهترین شعر های لیلا کردبچه,اشعار جدید لیلا کردبچه,شعر نو از لیلا کردبچه,شعر پاییز از لیلا کردبچه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد لیلا کردبچه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
باید این شعر را برای تو میگفتم
در من امّا زایندهرود غمگینی از پا نشستهست،
که آدمها روی جنازهاش راه میروند
و پاشنه کفشهایشان
در خاطرات خشکوخالی ما فرومیرود
اشعار لیلا کردبچه
دیگر
قورباغهها دمِ غروب نمیخوانند
و کلاغهای بلاتکلیف روی تابلوی «شنا ممنوع»
به ماهیان مرده فکر میکنند
اشعار لیلا کردبچه
دیگر کسی در ساحل جادهای خاکی قدم نمیزند
دیگر کسی روی پلی نمیایستد،
که پایههایش در لبان خشکِ کویر ترک خوردهاند
اشعار لیلا کردبچه Pdf
میدانی؟
من فکر میکنم رودخانهها حق دارند
از ریختن به باتلاق خسته شوند
حق دارند
بروند دنبال دریا بگردند
حق دارند
مسیر سرنوشتشان را عوض کنند
اشعار عاشقانه لیلا کردبچه
پشت پلکهای من امّا زایندهرود غمگینیست،
که جاری نیست
و دهانم را خشک کردهست
اشعار کوتاه لیلا کردبچه
میخواهم چیزی بگویم، نمیتوانم
میخواهم بروم،
باید بروم،
و برای بردن اینهمه خاطره از اینشهر
مجموعه اشعار لیلا کردبچه
چندسال است
که وقتی میگویم باران،
واقعاً منظورم باران است
وقتی میگویم پاییز،
واقعاً منظورم پاییز است
و وقتی به تو فکر میکنم،
واقعاً منظوری ندارم
دانلود اشعار لیلا کردبچه
چندسال است
که پاییزِ چسبیده به پنجره غمگینم نمیکند
از خواندن «عقاید یک دلقک» گریهام نمیگیرد
و از عقب انداختن چیزی نگران نمیشوم
اشعار زیبای لیلا کردبچه
دیر است دیگر
آنقدر مردهای که نگاهم از تو عبور میکند
و برای دوباره دیدنت
باید آنقدر به عقب برگردم،
تا نسلم منقرض بشود
باید
برسم به روزهایی
که جایی
میان خون و خفا شروع به تپیدن کردم
اشعار جدید لیلا کردبچه
من
یک قلب قدیمیام
از آنهاییکه سخت عاشق میشوند
از آن ساختمانهای عجیبیکه هرچه بیشتر میلرزند،
محکمتر میشوند
و یکروز میبینی بهسختی میخندم
بهسختی گریه میکنم
و این،
ابتدای سنگشدن است
جدیدترین اشعار لیلا کردبچه
بی هیچ منظوری به تو فکر میکنم
و بیهیچدلیلی متشکرم که دوباره پاییز است
متشکرم که هوا بارانی ست
و با اینحال
حرف دوبارهای با تو ندارم
تمام اشعار لیلا کردبچه
مثل دلقک بیدلیلی
با سنگی نهصدهزارماهه در سینه
که رقتانگیزترین هقهقش را بر چهره کشیدهاست
در پیادهروهای پاییزهای دوباره نشستهاست
و برایش مهم نیست
سکههاییکه در کلاهش میاندازند،
تقلبیست
شعرهای عاشقانه لیلا کردبچه
یک روز برمیگردی که باد
تمام آدم ها را برده است
شعر عاشقانه لیلا کردبچه
جادهها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیدهاند
و زمین
یک گلوله کاموایی بزرگ شده است
که برای تنهایی عصرهای یخ بندانت
خیالبافی میکند
شعر عاشقانه از لیلا کردبچه
عادت کردهایم آنقدر که یادمان رفته است
شب مثل سیاهی موهایمان میپرد
و یک روز آنقدر صبح میشود
که برای بیدار شدن دیر است
شعرهای عاشقانه از لیلا کردبچه
لابد دوستت دارم هنوز
که هنوز
فکر میکنم
از هزار و صد نسخهی این شعر
یک نسخه را
تو به خانه میبری
و تو تنها تو میفهمی
چند جای این شعر،
خط خورده است.
اشعار کوتاه لیلا کرد بچه
به خاطر مردم است که می گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیاور!
اشعار کوتاه لیلا کردبچه
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود
و مردم نمی دانند
چگونه می شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت…
شعر کوتاه لیلا کردبچه
و دستان تو
بداهه ای گرم و بههنگام بود
که در ذهن گنجشکان زمستان دیده نمیگنجید
شعرهای کوتاه لیلا کردبچه
آمدی با سخاوت دستانت
و از کنار ناخنهایم، برگهای تازه جوانه زد
بر چند شاخگی موهایم
گنجشکهای جوان لانه ساختند
و آوازهای تازه آموختم
مجموعه شعرهای لیلا کردبچه
به آینه گفتم فرصت کم است
وقتی برای شمردن بهارهای رفته نمانده است
دستی به موهایم بکش
هرطور شده باید این فصل
زیبا بمانم.
مجموعه شعر لیلا کردبچه
صبح است
صبح خیلی زود
و بیدار شده ام
تا دوست داشتنت را
زودتر از روزهای قبل
شروع کنم.
دانلود مجموعه اشعار لیلا کردبچه
فردا صبح بیدار می شوم
و فراموش می کنم بارها دوستت داشته ام
مجموعه کامل اشعار لیلا کردبچه
کنار پنجره می ایستم
به تماشای کودکانی که عادت دارند
هرصبح، زنی سراغ «کوچه ی خوشبخت» را از آنان بگیرد
و با لبخندهای کوچکشان بگویند:
«تماشای آسمان
چشمان هیچ کس را آبی نخواهد کرد!»
دانلود شعرهای لیلا کردبچه
باورش کمی سخت است، می دانم
اما بارها به ماه گفته ام طوری بتابد
که بغض راه گلوی پنجره ای را نبندد
مخصوصا اگر باد
با خاطره ی بلند پیراهن زنی وزیده باشد
دانلود کتاب شعر لیلا کردبچه
بارها گفته ام این شهر بهار ندارد
باغ ندارد
بهار نارنج ندارد
و آدم اگر دلش بگیرد
دردش را به کدام پنجره بگوید
که دهانش پیش هر غریبه ای باز نشود؟
دانلود رایگان اشعار لیلا کردبچه
می بینی
ترسِ نبودنت چه به روزم آورده است؟
و وحشت گم کردن دستی گرم
چگونه تا مغز استخوانم نفوذ کرده است ؟
شعرهای زیبای لیلا کردبچه
دیگر چگونه بگویم چقدر دلتنگ توأم؟
وقتی دندان هایم از ترس یا سرما
– چه فرق می کند اصلاً ؟ –
واژه هایم را تکه تکه می کنند
و ناچارم
بریده بریده
د و س ت ت د ا ش ت ه ب ا ش م.
شعر زیبای لیلا کردبچه
مرده شوها چه می دانند
لب های من چقدر قشنگ دوستت دارم را
با چهار هجای کشیده ادا می کردند
و انگشتانم هنگام نوشتن از تو
چگونه لای سطرها ریشه می دادند.
شعر جدید لیلا کردبچه
چه می دانند
گونه هایم چگونه عطر بوسه های تو را
در توحش گل های سرخ پنهان می کردند
و موهایم میان انگشتان تو
چگونه باد ها را به مسیر های تازه می بردند.
شعر جدید از لیلا کردبچه
تو اما می دانی
بهتر از همه می دانی
موهای من چقدر مشکی تر و بلند تر بودند
وقتی انگشتانت را
لای موهای کسی از یاد ببری
و “یادش بخیر”
سهم کوچکم از شبانه هایت می شود.
شعرهای جدید لیلا کردبچه
مبلها را چیدم
پردهها را کنار پنجره
قابها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان چای ریختم
و فکر کردم به 365 روزِ دیگر
که میتوانم با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم…
جدیدترین شعر لیلا کردبچه
از شهرهای بزرگ
که در قصه های تو نبودند می ترسم
از خیابان هایی که پایم را
به راه های نرفته بسته اند
و عشق های کوچکی که دلم را
به پنجره های وامانده ی لعنتی
شعر لیلا کردبچه
می ترسم
از روزهایی که با تنور تو روشن نمی شوند
و شب هایی که با هزار و یک روایت گوناگون
چشم های مرا نمی بندند
شعر از لیلا کردبچه
دلم هوای خانه ی کاگلی ات را کرده
با پستوی تنگ و تاری
که عطر آغوش پدربزرگ را در آن حبس کرده بودی
دلم هوای تو را کرده
که برایم چای بریزی
و دوباره بگویی چگونه صورت من شصت سال پیش
جوانی کُرد را عاشق تو کرد
شعر کوتاه لیلا کردبچه
برایم چای بریز ننه آقا
و اشک هایم را
با گوشه ی گلدار چارقدت پاک کن
خسته ام ،
خسته
و هیچ کس آنقدر زن نیست
که ساعت ها بشود برایش گریست
شعر عاشقانه لیلا کردبچه
هزار سال
پیش از آنکه جاده را رفتن آموخته باشند
دلتنگِ تو بودم،
انگار
هزار سال منتظر بودم
بیایی پشت پنجرۀ اتوبوس
برایم دست تکان بدهی،
تا این شعر را برایت بنویسم.
بهترین شعر لیلا کردبچه
تو شبیه پرستوها هستی
وقتی با کوچ بیهنگامی بهار را به خانهام میآوری
وقتی با کوچ بیهنگامی بهار را از خانهام میبری
شعر جدید لیلا کردبچه
بخوان
با هر زبانی که عاشقانهتر است
آهنگینتر است
و واجهای صمیمیتری دارد
بخوان
حتی اگر شده اندازۀ پنجرهای
که بیش از حوصلۀ بهار بسته ماندهست
آنقدر بسته ماندهست
که اسمش را گذاشتهاند دیوار.
شعر نو لیلا کردبچه
مرگ
تنها دری است
که تا به تو فکر می کنم باز می شود
شعر کرگدن لیلا کردبچه
هر بار بدم می آید از خانه ای که در آن نیستی
و بعد به هر دری می زنم عزرائیل پشتش است
و بعد
طناب یعنی اتفاقی که نمی افتد را
به کدام سقف بیاویزم
و تیغ
یعنی این تویی که هنوز در رگ هایم جریان داری
شعر پاییز لیلا کردبچه
مرگ
چیزی شبیه دست های من است
که حتی با ده انگشت نمی توانند
یک ذره از گرمی دست های تو را نگه دارند
و چیزی شبیه صدایم
که هربار دوستت دارم
تارهای صوتی ام را عنکبوت ها تنیده اند
اشعار لیلا کردبچه
و چه انتظار بزرگی است
این که بدانی
پشت هر «دوستت دارم» چقدر دوستت دارم.
شعر از لیلا کردبچه
همه چیز از جایی شروع شد
که گفتی دوستم داری
گاهی برای یک عمر بلاتکلیفی
بهانه ای کافیست.
شعر باران لیلا کردبچه
میترسیدم عاشقت شده باشم
مثل زمین
که میترسید زیرِ برکۀ کوچکی غرق شود
و آسمان
که میدانست یک شب، پرندهای
تمام بادهایش را به مسیرِ دیگری میبَرد
شعری از لیلا کردبچه
میترسیدم
و عشق در تمامِ خوابهایم میغلتید
میترسیدم
و ملافهها حالتِ تهوّع داشتند
شعر عاشقانه از لیلا کردبچه
گاهی
برای ترسیدن دیر میشود
آنقدر که دستهایت را
با تمامِ پنجرهها باز میکنی
و یادت میرود از هر زاویهای پرت شوی
دوباره به آغوش خودت برمیگردی
شعر جدید از لیلا کردبچه
خودت را به خواب بزن
پیش از آنکه ناچار شوی
برای خودت قصههای تازه ببافی
از اتفاقهایی که هرطور میافتند
باید بشکنی
شعر کوتاه لیلا کرد بچه
سنگ شدهام
و برای تراشیدنِ شاعری از سنگ هم
مردِ میدان نیستی
سنگ شدهام
و کلاغها هر بلایی که خواستند،
تکهتکه بر سرم بیاورند
اگر قلب این مجسمه یکبارِ دیگر بتپد
.
اشعار کوتاه لیلا کردبچه
حسودم،
به انگشتهایت
وقتی موهایت را مرتب میکنند
شعرهای کوتاه لیلا کردبچه
حسودم،
به چشمهایت
وقتی تو را در آینه میبینند
شعرهای عاشقانه لیلا کردبچه
حسودم،
به زنی که رد شدن از لنزهای رنگیاش
رنگ پیراهنت را عوض میکند
اشعار عاشقانه لیلا کردبچه
چه کار کنم؟
من زنِ روشنفکری نیستم
انسانی غارنشینم،
که قلبم هنوز در سرم میتپد؛
– که بادی که پنجرههای خانهام را به هم میکوبد،
روزی اگر موهای دیگری را پریشان کرده باشد چه؟
و بارانی که باریده و نباریده تورا یادم میآورد،
روزی اگر دیگری را یادت بیاورد چه؟
شعرهای عاشقانه از لیلا کردبچه
حسودم
و هی میترسم از تو
از خودم
از او
میترسم و هی شمارهات را میگیرم
و صدای زنی ناشناس
که شاید عطر تو از گلهای پیراهنش میچکد
که شاید بوی تو از انگشتانش میچکد
که شاید حروف نام تو از لبانش میچکد
هر لحظه از دسترسم دورترت میکند
بهترین اشعار لیلا کردبچه
تو دور میشوی
من
فرو
میروم در غار تنهاییام
کنار وهمِ خفاشی که این روزها
دنیایم را وارونه کردهست
بهترین شعر های لیلا کردبچه
گاهی
شلوغی پیاده رو
بهانه ی خوبیست که
دست های کسی را برای همیشه گم کنی!
درست در لحظه ای که
تکه ای از “دوستت دارم”
هنوز در دهانت است
اشعار جدید لیلا کردبچه
راه دوری برای رفتن ندارم
جای نزدیکی برای ماندن
و بلاتکلیفی پاهایم راه به هرجا میبرند
شعر نو از لیلا کردبچه
تنهاییام
چمدانم را برمی دارد و دنبالم می آید
همین است که کفش
کشفِ پیش پا افتاده ای می شود
چمدان
گوش سنگینی که ازاین حرف ها پُر است
و قطاری که دور می شود
شاید
شاید به سرزمین دیگری برسد
شعر پاییز از لیلا کردبچه
از خانه که بیرون می آمدم انگشتانم را جا گذاشتم
گذاشتم مشق های دخترم را بنویسند
وقتی از مدرسه برمیگردد
و سراغِ لانه ی خالیِ پشت پنجره می رود
اشعار لیلا کردبچه
یکی بیاید
پیش پایم را ببیند
از خانه که بیرون می آمدم چشم هایم را جا گذاشتم
گذاشتم در انتظار پرستوی کوچکی باشند
که امسال هم از کوچ جا خواهد ماند
اشعار لیلا کردبچه
یکی بیاید
بگوید اگر غیر از اینجا جای دیگری نیست،
قطاری که دور می شود
چرا دور می شود؟
اشعار لیلا کردبچه Pdf
گفتی می آیی
و یاد اخبار هواشناسی افتادم
که لذت باران های بی هنگام را می برد
گفتی می آیی
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم!
اشعار عاشقانه لیلا کردبچه
دلم تنگ است
مثل لباس سالهای دبستانم
مثل سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر
که نمیفهمیدم
وقتی میگویند کسی دورَست
…
یعنی چقدر دورَست
اشعار کوتاه لیلا کردبچه
انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد
مجموعه اشعار لیلا کردبچه
دوستت دارم
و پنهان کردنِ آسمان
پشتِ میلههای پنجره آسان نیست
دانلود اشعار لیلا کردبچه
عاشقت نشدم
که ناچار باشم برای دوستت دارم هایم
مجوز بگیرم
دوستت دارم هایم را منتشر کنم
و بعد تصور کنم این شعر را
معشوقه ات برای تو می خواند..!
اشعار زیبای لیلا کردبچه
من سردم است
و تمام رنگ های گرم دنیا را
زنان دیگری شال گردن بافته اند
من سردم است
و زمستان
تنها نام زنی عریان است
که هر شب هوس می کند با فندک یک مرد بسوزد!
اشعار جدید لیلا کردبچه
من از رعد و برق نمی ترسم
اما میان بازوان تو امنیتی هست
که ترس را زیبا می کند
.
جدیدترین اشعار لیلا کردبچه
مسافر کناریام که پیاده شد
پنجرهای گیرم آمد
باقی مسیر را گریستم …
تمام اشعار لیلا کردبچه
درخت ها
بازیگران ماهری اند
آنقدر طبیعی جوانه می زنند
که نگاهت پشت تمام پنجره ها سبز می شود
و سفیدی موهایت را در هیچ آینه ای نمی بینی
شعرهای عاشقانه لیلا کردبچه
لبخند می زنی و فراموش می کنی بهار
فصل دخترانه ای است
که شادترین رنگ هایش
با عبور از رگ های تو شیری می شوند
لبخند می زنی
و فراموش می کنی لباس های چارده سالگیت را
برای دخترت کنار گذاشته ای
شعر عاشقانه لیلا کردبچه
زن
زاییده نمی شود
ساخته می شود
و دختری که صدای گریه های عروسک تازه اش
از تمام شریان هایش عبور می کند
چه دیر می فهمد اگر گل های چادر مادرش را
محکم تر بو می کرد
هیچ وقت گم نمی شد