شعر در مورد
دفاع از وطن ,شعر در مورد دفاع از میهن,شعر درباره دفاع از میهن,شعر دفاع
از وطن,شعر در مورد دفاع از وطن,شعر در مورد دفاع از میهن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دفاع از وطن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
الهی به آنان که پرپر شدند
پر از زخم های مکرر شدند
به آنان که چون پرده بالا زدند
قدم در حریم تماشا زدند
به آنان که کارون خروش آمدند
چنان خون کارون به جوش آمدند
به آنان که زخمی ترین بوده اند
شهیدان میدان مین بوده اند
همانان که از مهر فرزند خویش
بریدند یکباره پیوند خویش
بریدند تا وصل آسان شود
نیستانه درد درمان شود
همانان که روح روان داشتند
سفرنامه آسمان داشتند
همانان که دلداده او شدند
کبوتر کبوتر پرستو شدند
پرستو پرستو فراز آمدند
و بی سر سرافراز باز آمدند
که این خطه خاک سرافرازی است
همه همت و شور جانبازی است
به تکبیر آن دم که دم می زدند
سکوت زمان را به هم می زدند
شب عاشقی را رقم می زدند
همانان که بر مین قدم می زدند
از آنان که تنها پلاکی به جاست
کمی استخوان، مشت خاکی به جاست
الهی به آوازه این حریم
به هورالهویزه به هورالعظیم
شعر در مورد دفاع از میهن
به دشتی که پیوسته عباس داشت
که بی دست هم خیمه را پاس داشت
به رمزی که چون نام خیبر
گرفت غریبانه از ما برادر گرفت
شعر در مورد دفاع از میهن
خبر بود و تکرار خمپاره ها
جگرگوشه ها، پاره پاره رها
خطر، رمل، توفان شن، ماسه ها
زمین، مین، کمین، رد قناسه ها
شعر درباره دفاع از میهن
تا لحظه ای پیش دلم سردِ سرد بود
اینک به یمُن یاد شما جان گرفته است
شعر دفاع از وطن
خطر پشت هر لحظه پا می گرفت
زیاران ما دست و پا می گرفت
و آن لحظه هایی که خمپاره
شصت میان نماز عزیزان نشست
شعر در مورد دفاع از وطن
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
امشب(بازاین) دلم به یاد شهیدان گرفته است
شعر در مورد دفاع از وطن
نمازی که یک رکعتش پاره شد
تشهد پر از موج خمپاره شد
شعر در مورد دفاع از میهن
کجایند مردان والفجر هشت
که از خونشان دشت گلپوش گشت
کجایند مردان فتح المبین
کجایند اسطوره های یقین
شعر در مورد دفاع از وطن
کجایند آنان که بالی رها داشتند
گذرنامه کربلا داشتند
کجایند آنان که فردایی اند
همانان که فردا تماشایی اند…
شعر در مورد دفاع از میهن
یاد مردان خطر کرده بخیر
یاد یاران سفر کرده بخیر
یاد مردانی که چون شیران روز
حمله فتح و ظفر کرده بخیر
شعر درباره دفاع از میهن
یاد آن شورآفرینان نبرد
یاد حمله ها در آن شبهای سرد
یاد کردستان و یاد کاوه ها
که ز ما دفع خطر کرده بخیر
شعر دفاع از وطن
بسی گفتند و گفتیم از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
شعر در مورد دفاع از وطن
یاد آن عشاق و خونین جامه ها
یاد آن سوز و گداز و ناله ها
یاد یارانی که در پیکارها
ترک پا و ترک سر کرده بخیر
شعر در مورد دفاع از میهن
یاد نصر و کربلای چهار و پنج
یاد شبهای عملیات و رنج
یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر
یاد آن ا… اکبرها بخیر
شعر در مورد دفاع از وطن
دوستان رفته من خسته جگر جا ماندم
آه و صد آه کز آن قافله تنها ماندم
آخر انصاف نه این است رفیقان مددی
با شما بودم و از جمع شما وا ماندم
شعر در مورد دفاع از میهن
ای شهیدان به من خفته نظر اندازید
که در این دایره من بس تک و تنها ماندم
در بر فاطمه عذر گنهم را خواهید
که من از قافله ی کرببلا جا ماندم
شعر درباره دفاع از میهن
در جنان خرم و خندان و به من می خندید
خنده دارم که در این ظلمت دنیا ماندم
دوستان دست بر آرید و دعایم بکنید
که جدا من ز علی اکبر لیلا ماندم
شعر دفاع از وطن
دارد چه اگر غروب خورشید، اما
تفسیر طلوع آفتاب است شهید
شعر در مورد دفاع از وطن
رو سفیدید شما نزد حسین بن علی
من آلوده که در حسرت مولا ماندم
شادمانید شما پیش حسین و عباس
چکنم من که ز دیدار دو آقا ماندم
شعر در مورد دفاع از میهن
دل من تنگ حسین است و ابوالفضل
رشید گنهم چیست که دور از بر سقا ماندم
هان به عباس بگوئید قبولم سازد
که من از جمع شما ز عالم بالا ماندم
شعر در مورد دفاع از وطن
هان شفاعت بکنید روز قیامت
از من که شما رفته و من در غم و اینجا ماندم
یادتان می کنم و با غم دل می گویم
حیف و صد حیف کز این قافله من جا ماندم
شعر در مورد دفاع از میهن
رفتید ولی به یاد ما می مانید
در خاطر سرخ لاله ها می مانید
سرباختگان راه عشق ای شهدا
ما رفتنی هستیم و شما می مانید
شعر درباره دفاع از میهن
در گلشن عشق آب و تاب است شهید
شیرازه ی سرخ انقلاب است شهید
شعر دفاع از وطن
خوشا آنانکه جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
شعر در مورد دفاع از وطن
در آسمان سینه من ابر بغض خفت
صحرای دل بهانه باران گرفته است
شعر در مورد دفاع از میهن
تو که از یاد بردی در قفس شوق رهایی را چه می خوانی
کجائید ای شهیدان خدایی را به کوی عافیت سردرگمی
شعر در مورد دفاع از وطن
کسی نگفت از میان توفان
چگونه آن شب گذشته بودی
زگردباد و تگرگ و باران،
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر در مورد دفاع از میهن
کسی نگفت از میان آتش،
میان آن شعله های سرکش
بهانه دردل، شراره در جان،
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر درباره دفاع از میهن
نه ردپایی، نه گرد راهی،
فقط تفنگی شکسته دیدم
توپیچان از کنار یاران
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر دفاع از وطن
به بال سرخت که بسته بود
آن نشان پرواز آسمان را
بگو که از خط و خون یاران
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر در مورد دفاع از وطن
کسی نگفت از دل هیاهو
ز خون و سنگر ز موج و باران
تو بی فراز از نهیب توفان،
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر در مورد دفاع از میهن
فقط شنیدم که بال خود را
گشادی از این کرانه رفتی
کسی نگفت از فراز میدان
چگونه آن شب گذشته بودی .
شعر در مورد دفاع از وطن
گرفتم از تو سراغ، گفتند
گذشتی از شب، شهاب گونه
و من به حیرت که با شهیدان،
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر در مورد دفاع از میهن
شلمچه بود و نگاه تیزت،
که می گشودی به دیده بانی
چه گویم اما به شوق ایمان،
چگونه آن شب گذشته بودی
شعر درباره دفاع از میهن
چو ابر وباران ره تماشا گرفته بودش اشک و خون چشمم
ندیدمت بالبان خندان، چگونه آن شب گذشته بودی.
شعر دفاع از وطن
ای طلوع عشق در امواج خاک
ساحل خورشید چشمانت کجاست
روح تو می تابد از معراج خاک
بغض دریا ذوق توفانت کجاست
شعر در مورد دفاع از وطن
آمدم برخیز دستم را بگیر
ورنه من این راه را گم می کنم
ای تو را دریا و توفان در ضمیر
گر نتابی ماه را گم می کنم
شعر در مورد دفاع از میهن
می گذشت از روی سنگر
عطرخیز بوی صبح یاس های کهکشان
باز می تابد ز عمق خاکریز
یک چفیه , یک پلاک بی نشان
شعر در مورد دفاع از وطن
در تفحص از حریم آفتاب
خاک ها را می زند یک سو دلم
می شود پیدا نسیم سبزآب
مثل دریا می شود از او دلم
شعر در مورد دفاع از میهن
خفته اما روی گلفرش سحر
در کنارش کوله باری از امید
بار دیگر می گشاید بال و پر
می رود تا کهکشانها این شهید
شعر درباره دفاع از میهن
زخم عاشورا نمایان بر تنش می وزد
از پیکرش بوی حسین
نقش بود این جمله بر پیراهنش
عشق یعنی , « زائر کوی حسین »
شعر دفاع از وطن
ای وطن ای مادر تاریخ ساز
ای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان من
عشق جاویدان من ایران من
شعر در مورد دفاع از وطن
ای ز تو هستی گرفته ریشه ام
نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
آرشی داری به تیر انداختن
دست بهرامی به شیر انداختن
شعر در مورد دفاع از میهن
در گذرگاه های خون تنم در تنت شبی بهاری ست
و کلام آفتابی ام در بیشه زار تو بدنم
در موطن کار گندمی ست سرخ
شعر در مورد دفاع از وطن
تو جغرافیای من تو وطن من
تو همان منِ در قلب من هستی
شعر در مورد دفاع از میهن
چشمان تو وطن من است
شهرهای بسیار دارد
شعر درباره دفاع از میهن
تو آخرین سرزمینی باقی مانده در جغرافیای آزادی
تو آخرین وطنی هستی که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند
شعر دفاع از وطن
خیز و بیرون زد و عالم وطنی حاصل کن
که برون از دو جهان جای نشستی دگرست
شعر در مورد دفاع از وطن
یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون
دور از دیار و یارم و پاییز میرسد
شعر در مورد دفاع از میهن
بوسه هایم نیز مثل خودم نه مادر دارند، نه وطن و نه کسی
که غمخوارشان باشد بوسه هایم تکه ابری بی مرزند
شعر در مورد دفاع از وطن
وطنش بودم اگر به خاطر من می جنگید
و مادرش اگر بخاطر من جان …
من اما هیچ کسش نیستم من هیچ کسش هستم!
شعر در مورد دفاع از میهن
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
شعر درباره دفاع از میهن
تو سرزمین منی، تو به من هویت می دهی
آن که تو را دوست ندارد، بی وطن است.
شعر دفاع از وطن
دیوانه ی رویت شده ام ، لحظه ای دریاب
چون ماهی دور از وطن و کاسه ی بی آب
شعر در مورد دفاع از وطن
موطن آدمی را بر هیج نقشه ای
نشانی نیست.
شعر در مورد دفاع از میهن
موطن آدمی تنها در قلب کسانی است
که دوستش می دارند
شعر در مورد دفاع از وطن
گیسوانت تار به تار مو به مو از آن من ِ باد
و از تمامی سرزمین ها تنها قلب وحشی تو، موطنم.
شعر در مورد دفاع از میهن
بنای خانه بیداد واژگون گردد
به دست تیر زنی یا به آه پیرزنی
شعر درباره دفاع از میهن
کسی که بد به وطن گفت بی وطن بادا
که بر وطن نزند طعنه غیر بی وطنی
شعر دفاع از وطن
زنده باد آن کس که هست از جان هوادار وطن
هم وطن غمخوار او هم اوست غمخوار وطن
شعر در مورد دفاع از وطن
تا چین سر زلف بتان شد وطن دل
عزم سفرش از گذر حب وطن خاست
شعر در مورد دفاع از میهن
خواجو به کام دوستان سوی وطن باز آمدی
ای دوستان از آمدن سوی وطن باز آمدم
شعر در مورد دفاع از وطن
آنقدر در شهر تن ماندی اسیر
کان وطن، یکباره رفتت از ضمیر
شعر در مورد دفاع از میهن
صائب ز من مپرس حضور وطن که کرد
اندیشه غریب، مرا از وطن جدا